اثر وضعی گناهان

اثر وضعی گناهان

حکایت 910            اثر وضعی

    مرد سقایی در شهر بخارا سی سال به خانه ی زرگر افتاد به وسوسه افتاد و دست او را بوسید. ظهر زرگر وارد منزل شد. عیالش گفت : امروز تو در دکان چه کار بدی کردی؟ گفت : هیچ. زن اصرار کرد  و مرد زرگر گفت : زنی برای خرید دست بند به دکانم امد و من خوشم امد و به وسوسه ، بازوی او را گرفته و او را بوسیدم . زن گفت: الله اکبر! مرد گفت : چرا تکبیر گفتی؟ زن جریان سقا و بوسیدن او را نقل کرد و گفت : اثر وضعی عمل تو باعث شد سقایی که سی سال با چشم پاک به خانه ی ما رفت و امد داشت ، این کار را بکند!



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احسان محــمدی
تاریخ : سه شنبه 29 فروردين 1396
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: